The king of love


 

خــودَم قَبـــول دارم کـــهنه شـــده ام
آنـــقدر کــهنه کــه می شــوَد
رویِ گَرد و خـــاک تَنـــَم یــادگــاری نــوشت
...بنویس و برو..

پسری بود دختری رو خیلی دوست داشت، دختر در یک سی دی فروشی کار می کرد. اما به دخترک در مورد عشقش هیچی نگفت. هر روز به اون فروشگاه می رفت. یک سی دی می خرید فقط به خاطر صحبت کردن با اون.... بعد از یک ماه پسرک مرد.... وقتی دخترک به خونه ی اون رفت و ازش خبر گرفت مادر پسرک گفت اون مرده و اون رو به اتاق پسر برد... دخترک دید که تمام سی دی ها باز نشده..... دخترک گریه کرد و گریه کرد تا مرد.... میدونی چرا گریه کرد؟چون تمام نامه های عاشقانه اش را توی جعبه سی دی میگذاشت و به پسرک می داد



نظرات شما عزیزان:

هانی
ساعت15:57---25 خرداد 1392
خوشحال میشم ب منم سر بزنی

نام :
آدرس ایمیل:
وب سایت/بلاگ :
متن پیام:
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

 

 

 

عکس شما

آپلود عکس دلخواه:





|